آخرین اخبار

7. آذر 1404 - 19:54   |   کد مطلب: 45330
رکنا، در حالی که داده‌های ۵۶ ساله نشان می‌دهد بارش ایران همواره در حدود ۲۳۵ میلی‌متر نوسان داشته، امروز کشور با بزرگ‌ترین بحران آبی تاریخ خود روبه‌روست؛ بحرانی که ریشه‌اش نه در آسمان خشک، بلکه در نیم‌قرن سیاست‌گذاری اشتباه، برداشت بی‌رویه و نابودی آبخوان‌هاست.

به گزارش بهارانه،به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، وقتی به آمار ۵۶ ساله بارش در ایران نگاه می‌کنیم، تصویر روشنی پیش رو قرار می‌گیرد. ایران از دهه ۴۰ تاکنون با چرخه‌های طبیعی خشکسالی و ترسالی مواجه بوده، اما بحران امروز نتیجه مستقیم تغییر اقلیم نیست؛ محصول دهه‌ها سوءمدیریت است.دهه ۴۰، آغاز ثبت‌ها، آغاز هشدارها
دهه ۴۰ شمسی با بیشتر سال‌ها زیر نرمال شروع می‌شود، ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۵ عمدتاً در محدوده ۱۲۰ تا ۱۹۷ میلی‌متر. این یعنی ایران از همان ابتدا کشوری کم‌بارش بوده.اما مشکل مدیریتی همین‌جا شکل می‌گیرد. در این دوره کشور به‌سرعت به سمت توسعه کشاورزی سنتی، سدسازی و شبکه‌های آبیاری گسترده پیش رفت، بی‌آنکه توان طبیعی اکوسیستم سنجیده شود.
نقطه ضعف مدیریتی این دوره این بود که تصور غلط از «وفور آب» و آغاز توسعه بدون برنامه منابع آب وجود داشت.فقدان سیاست‌های تعادل‌بخشی سفره‌های زیرزمینی نیز شکل گرفت.
دهه ۵۰، پربارشی که مصرف شد، اما ذخیره نشد
دهه ۵۰ یکی از پرباران‌ترین دهه‌هاست. سال‌های ۱۳۵۰، ۱۳۵۲، ۱۳۵۴ و ۱۳۵۸ همگی بالای نرمال و بعضاً بیش از ۳۰۰ میلی‌متر.اما به‌جای آن‌که این سال‌ها منجر به تقویت ذخیره‌های آب زیرزمینی شود، سیاست‌گذاری به سمت گسترش بی‌محابای چاه‌های عمیق و توسعه کشاورزی آبی رفت.اینجا برای نخستین‌بار کشور وارد مرحله‌ای شد که بعدها بحران را تشدید کرد.اشتباه مدیریتی دهه ۵۰،صدور گسترده مجوز حفر چاه،حمایت از کشت‌های آب‌بر،بود سازوکار پایش برداشت آب زیرزمینی،ایران در این دهه آب داشت، ولی مدیریت نداشت.
دهه ۶۰، خشکسالی‌های متوالی و بی‌پناهی سفره‌های زیرزمینی
دهه ۶۰ دوره‌ای است با نوسان شدید، چند سال پربارش (۱۳۶۰، ۱۳۶۱، ۱۳۶۴، ۱۳۶۵) و چند سال کم‌بارش (۱۳۶۲، ۱۳۶۳، ۱۳۶۷).میانگین دهه در حوالی نرمال است؛ اما کشور تازه از جنگ بیرون آمده و نیاز به افزایش تولید مواد غذایی دارد.در همین دوره سیاست دولت بر گسترش بی‌وقفه کشاورزی است.سال‌های خشک پی‌درپی اواخر دهه ۶۰ موجب افت شدید آبخوان‌ها می‌شود، ولی به دلیل نبود سیستم داده‌محور کشور اصلاً متوجه «فروچاله» و «افت تراز دشت‌ها» نمی‌شود.
خطای مدیریتی دهه ۶۰،برداشت بیش از حد از سفره‌های زیرزمینی برای تأمین امنیت غذایی،فقدان شبکه سنجش افت آبخوان
جایگزینی برداشت غیرقانونی با برداشت رسمی بود.
دهه ۷۰، جهش جمعیت، سه سال ترسالی و اشتباه تاریخی
دهه ۷۰ ترکیبی از پربارشی (۱۳۷۰، ۷۱، ۷۳، ۷۴، ۷۶) و کم‌بارشی است.اما مهم‌تر از بارش‌ها، تحولات جمعیتی است،ایران در این دهه به‌سرعت ۱۵ میلیون نفر به جمعیتش اضافه می‌شود.در همین زمان، اقتصاد کشور روی خودکفایی گندم متمرکز می‌شود؛ سیاستی که سال‌های بعد اثرات مدیریتی فاجعه‌باری دارد.
خطای مدیریتی دهه ۷۰،سوق دادن کشاورزی از بارندگی‌محور به پمپاژمحور،ترسالی‌های سال‌های ۷۰ تا ۷۶ به‌عنوان «وضعیت پایدار» تلقی شد،توسعه افقی شهرها و افزایش مصرف آب شرب،بذر بحران در همین دهه کاشته شد.
دهه ۸۰، دهه‌ای تقریباً نرمال؛ اما فروپاشی شدت می‌گیرد
دهه ۸۰ برخلاف تصور عمومی، دهه کم‌بارشی نیست.به‌جز سال ۱۳۸۶، همه سال‌ها در محدوده ۲۰۰ میلی‌متر یا بالاترند.اما این همان دهه‌ای است که، بزرگ‌ترین طرح‌های سدسازی تاریخ ایران اجرا شد. برداشت آب زیرزمینی به اوج رسید.تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز از ۳۰۰ هزار به ۶۵۰ هزار حلقه رسید (طبق آمار رسمی دولت) و این یعنی، بارش نرمال بود، اما مدیریت غیرنرمال.
خطای مدیریتی دهه ۸۰، تبدیل آبخوان‌ها به منبع اصلی آب کشور،رشد شدید کشاورزی صنعتی و آب‌محور،اتکا به سدها و غفلت از تغذیه مصنوعی آبخوان،دهه‌ای که می‌توانست مهارگر بحران باشد، به شتاب‌دهنده آن تبدیل شد.
دهه ۹۰، آغاز فروچاله‌ها، فرونشست‌ها و بحران ملی
دهه ۹۰ ترکیب عجیب و خطرناکی دارد، دو سال فوق‌العاده پربارش (۱۳۹۷ و ۱۳۹۸) چندین سال خشک و بسیار خشک، مانند ۱۳۹۶، ۱۳۹۹ و ۱۳۹۳
مشکل اما چیز دیگری است، آبخوان‌ها دیگر توان احیا ندارند. حتی بارش‌های ۳۰۵ میلی‌متری ۱۳۹۷ و ۲۹۴ میلی‌متری ۱۳۹۸ نیز نتوانستند سفره‌ها را بازسازی کنند. در همین دهه، فرونشست زمین – با نرخ‌های ۲۰ تا ۳۰ سانتی‌متر در سال – در اصفهان، کرمان، فارس، تهران و همدان آغاز شد.
خطای مدیریتی دهه ۹۰، بی‌توجهی کامل به هشدارهای علمی،ادامه کشت‌های آب‌بر مثل هندوانه، برنج (در مناطق غیرشمالی)، یونجه،توسعه بی‌رویه صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب،دهه ۹۰، دوران «صدای آژیر» بود؛ اما آژیر شنیده نشد.
دهه ۱۴۰۰، بحران آشکار می‌شود
آمار دهه ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که سه سال از چهار سال اخیر زیر نرمال بوده‌اند.۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۳ همگی خشک هستند.اما نکته مهم ماجرا این است که ایران امروز دیگر توان تحمل یک خشکسالی سه‌ساله را ندارد.گر همان الگوی خشکسالی در دهه ۴۰ یا ۶۰ رخ می‌داد، آبخوان‌ها می‌توانستند بخشی از کمبود را جبران کنند.اما اکنون که سفره‌ها خالی و فرونشسته‌اند، اندک نرمال‌ها (مثلاً ۱۴۰۲) نیز توان بازسازی ندارند.
گلوگاه مدیریتی امروز،ظرفیت ذخیره طبیعی از بین رفته،سدها پر نمی‌شوند،آبخوان‌ها مرده‌اند،کشاورزی هنوز ۸۹٪ آب کشور را مصرف می‌کند،بحران امروز حاصل «خشکسالی» نیست؛ حاصل سیاست‌گذاری غلط در ۵ دهه گذشته است.
آمار ۵۶ ساله دقیقاً چه چیزی را نشان می‌دهد؟
۱. ایران همیشه کم‌بارش بوده؛ بحران امروز طبیعی نیست.نوسان بین ۱۲۰ تا ۳۷۵ میلی‌متر همیشه وجود داشته است.اما امروز نخستین‌بار در تاریخ معاصر،ذخیره آبخوان‌ها از بین رفته،ظرفیت تنظیم طبیعی کشور فروپاشیده،نیاز آب از حد اقلیم فراتر رفته است.
بزرگ‌ترین خطا از دهه ۵۰ تا امروز، برداشت بیش از توان اکوسیستم ،چاه‌ها، کشت‌های آب‌بر، سدسازی، و سیاست‌های خودکفایی باعث شد آبخوان‌های ایران که طی هزاران سال شکل گرفته بودند، در ۵۰ سال تخلیه شوند.
 ترسالی‌ها همیشه فرصت بودند؛ مدیریت آنها بحران ساخت .ترسالی‌های ۱۳۷۰–۷۶، ۱۳۸۰–۸۴ و ۱۳۹۷–۹۸ به جای ذخیره و احیا، باعث تشویق مصرف شدند.این دقیقاً نقطه مقابل «مدیریت پایدار» است.
 بحران کنونی از دهه ۸۰ سرعت گرفت، از دهه ۹۰ علنی شد، و در دهه ۱۴۰۰ تثبیت شدواین آمار نشان می‌دهد که، دهه ۸۰، نقطه اوج سوءمدیریت،دهه ۹۰، آغاز علائم فیزیکی بحران،دهه ۱۴۰۰، ورود به مرحله غیرقابل بازگشت برخی آبخوان‌ها،بحران آب امروز بیش از آن‌که اقلیمی باشد، مدیریتی است
آمار ۵۶ ساله بارش این حقیقت را روشن می‌کند که “بحران، طبیعت را مقصر نمی‌داند؛ سیاست را مقصر می‌داند.”دهه ۴۰، آغاز ثبت‌ها، آغاز هشدارها
دهه ۴۰ شمسی با بیشتر سال‌ها زیر نرمال شروع می‌شود، ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۵ عمدتاً در محدوده ۱۲۰ تا ۱۹۷ میلی‌متر. این یعنی ایران از همان ابتدا کشوری کم‌بارش بوده.اما مشکل مدیریتی همین‌جا شکل می‌گیرد. در این دوره کشور به‌سرعت به سمت توسعه کشاورزی سنتی، سدسازی و شبکه‌های آبیاری گسترده پیش رفت، بی‌آنکه توان طبیعی اکوسیستم سنجیده شود.
نقطه ضعف مدیریتی این دوره این بود که تصور غلط از «وفور آب» و آغاز توسعه بدون برنامه منابع آب وجود داشت.فقدان سیاست‌های تعادل‌بخشی سفره‌های زیرزمینی نیز شکل گرفت.
دهه ۵۰، پربارشی که مصرف شد، اما ذخیره نشد
دهه ۵۰ یکی از پرباران‌ترین دهه‌هاست. سال‌های ۱۳۵۰، ۱۳۵۲، ۱۳۵۴ و ۱۳۵۸ همگی بالای نرمال و بعضاً بیش از ۳۰۰ میلی‌متر.اما به‌جای آن‌که این سال‌ها منجر به تقویت ذخیره‌های آب زیرزمینی شود، سیاست‌گذاری به سمت گسترش بی‌محابای چاه‌های عمیق و توسعه کشاورزی آبی رفت.اینجا برای نخستین‌بار کشور وارد مرحله‌ای شد که بعدها بحران را تشدید کرد.اشتباه مدیریتی دهه ۵۰،صدور گسترده مجوز حفر چاه،حمایت از کشت‌های آب‌بر،بود سازوکار پایش برداشت آب زیرزمینی،ایران در این دهه آب داشت، ولی مدیریت نداشت.
دهه ۶۰، خشکسالی‌های متوالی و بی‌پناهی سفره‌های زیرزمینی
دهه ۶۰ دوره‌ای است با نوسان شدید، چند سال پربارش (۱۳۶۰، ۱۳۶۱، ۱۳۶۴، ۱۳۶۵) و چند سال کم‌بارش (۱۳۶۲، ۱۳۶۳، ۱۳۶۷).میانگین دهه در حوالی نرمال است؛ اما کشور تازه از جنگ بیرون آمده و نیاز به افزایش تولید مواد غذایی دارد.در همین دوره سیاست دولت بر گسترش بی‌وقفه کشاورزی است.سال‌های خشک پی‌درپی اواخر دهه ۶۰ موجب افت شدید آبخوان‌ها می‌شود، ولی به دلیل نبود سیستم داده‌محور کشور اصلاً متوجه «فروچاله» و «افت تراز دشت‌ها» نمی‌شود.
خطای مدیریتی دهه ۶۰،برداشت بیش از حد از سفره‌های زیرزمینی برای تأمین امنیت غذایی،فقدان شبکه سنجش افت آبخوان
جایگزینی برداشت غیرقانونی با برداشت رسمی بود.
دهه ۷۰، جهش جمعیت، سه سال ترسالی و اشتباه تاریخی
دهه ۷۰ ترکیبی از پربارشی (۱۳۷۰، ۷۱، ۷۳، ۷۴، ۷۶) و کم‌بارشی است.اما مهم‌تر از بارش‌ها، تحولات جمعیتی است،ایران در این دهه به‌سرعت ۱۵ میلیون نفر به جمعیتش اضافه می‌شود.در همین زمان، اقتصاد کشور روی خودکفایی گندم متمرکز می‌شود؛ سیاستی که سال‌های بعد اثرات مدیریتی فاجعه‌باری دارد.
خطای مدیریتی دهه ۷۰،سوق دادن کشاورزی از بارندگی‌محور به پمپاژمحور،ترسالی‌های سال‌های ۷۰ تا ۷۶ به‌عنوان «وضعیت پایدار» تلقی شد،توسعه افقی شهرها و افزایش مصرف آب شرب،بذر بحران در همین دهه کاشته شد.
دهه ۸۰، دهه‌ای تقریباً نرمال؛ اما فروپاشی شدت می‌گیرد
دهه ۸۰ برخلاف تصور عمومی، دهه کم‌بارشی نیست.به‌جز سال ۱۳۸۶، همه سال‌ها در محدوده ۲۰۰ میلی‌متر یا بالاترند.اما این همان دهه‌ای است که، بزرگ‌ترین طرح‌های سدسازی تاریخ ایران اجرا شد. برداشت آب زیرزمینی به اوج رسید.تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز از ۳۰۰ هزار به ۶۵۰ هزار حلقه رسید (طبق آمار رسمی دولت) و این یعنی، بارش نرمال بود، اما مدیریت غیرنرمال.
خطای مدیریتی دهه ۸۰، تبدیل آبخوان‌ها به منبع اصلی آب کشور،رشد شدید کشاورزی صنعتی و آب‌محور،اتکا به سدها و غفلت از تغذیه مصنوعی آبخوان،دهه‌ای که می‌توانست مهارگر بحران باشد، به شتاب‌دهنده آن تبدیل شد.
دهه ۹۰، آغاز فروچاله‌ها، فرونشست‌ها و بحران ملی
دهه ۹۰ ترکیب عجیب و خطرناکی دارد، دو سال فوق‌العاده پربارش (۱۳۹۷ و ۱۳۹۸) چندین سال خشک و بسیار خشک، مانند ۱۳۹۶، ۱۳۹۹ و ۱۳۹۳
مشکل اما چیز دیگری است، آبخوان‌ها دیگر توان احیا ندارند. حتی بارش‌های ۳۰۵ میلی‌متری ۱۳۹۷ و ۲۹۴ میلی‌متری ۱۳۹۸ نیز نتوانستند سفره‌ها را بازسازی کنند. در همین دهه، فرونشست زمین – با نرخ‌های ۲۰ تا ۳۰ سانتی‌متر در سال – در اصفهان، کرمان، فارس، تهران و همدان آغاز شد.
خطای مدیریتی دهه ۹۰، بی‌توجهی کامل به هشدارهای علمی،ادامه کشت‌های آب‌بر مثل هندوانه، برنج (در مناطق غیرشمالی)، یونجه،توسعه بی‌رویه صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب،دهه ۹۰، دوران «صدای آژیر» بود؛ اما آژیر شنیده نشد.
دهه ۱۴۰۰، بحران آشکار می‌شود
آمار دهه ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که سه سال از چهار سال اخیر زیر نرمال بوده‌اند.۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۳ همگی خشک هستند.اما نکته مهم ماجرا این است که ایران امروز دیگر توان تحمل یک خشکسالی سه‌ساله را ندارد.گر همان الگوی خشکسالی در دهه ۴۰ یا ۶۰ رخ می‌داد، آبخوان‌ها می‌توانستند بخشی از کمبود را جبران کنند.اما اکنون که سفره‌ها خالی و فرونشسته‌اند، اندک نرمال‌ها (مثلاً ۱۴۰۲) نیز توان بازسازی ندارند.
گلوگاه مدیریتی امروز،ظرفیت ذخیره طبیعی از بین رفته،سدها پر نمی‌شوند،آبخوان‌ها مرده‌اند،کشاورزی هنوز ۸۹٪ آب کشور را مصرف می‌کند،بحران امروز حاصل «خشکسالی» نیست؛ حاصل سیاست‌گذاری غلط در ۵ دهه گذشته است.
آمار ۵۶ ساله دقیقاً چه چیزی را نشان می‌دهد؟
۱. ایران همیشه کم‌بارش بوده؛ بحران امروز طبیعی نیست.نوسان بین ۱۲۰ تا ۳۷۵ میلی‌متر همیشه وجود داشته است.اما امروز نخستین‌بار در تاریخ معاصر،ذخیره آبخوان‌ها از بین رفته،ظرفیت تنظیم طبیعی کشور فروپاشیده،نیاز آب از حد اقلیم فراتر رفته است.
بزرگ‌ترین خطا از دهه ۵۰ تا امروز، برداشت بیش از توان اکوسیستم ،چاه‌ها، کشت‌های آب‌بر، سدسازی، و سیاست‌های خودکفایی باعث شد آبخوان‌های ایران که طی هزاران سال شکل گرفته بودند، در ۵۰ سال تخلیه شوند.
 ترسالی‌ها همیشه فرصت بودند؛ مدیریت آنها بحران ساخت .ترسالی‌های ۱۳۷۰–۷۶، ۱۳۸۰–۸۴ و ۱۳۹۷–۹۸ به جای ذخیره و احیا، باعث تشویق مصرف شدند.این دقیقاً نقطه مقابل «مدیریت پایدار» است.
 بحران کنونی از دهه ۸۰ سرعت گرفت، از دهه ۹۰ علنی شد، و در دهه ۱۴۰۰ تثبیت شدواین آمار نشان می‌دهد که، دهه ۸۰، نقطه اوج سوءمدیریت،دهه ۹۰، آغاز علائم فیزیکی بحران،دهه ۱۴۰۰، ورود به مرحله غیرقابل بازگشت برخی آبخوان‌ها،بحران آب امروز بیش از آن‌که اقلیمی باشد، مدیریتی است
آمار ۵۶ ساله بارش این حقیقت را روشن می‌کند که “بحران، طبیعت را مقصر نمی‌داند؛ سیاست را مقصر می‌داند.”

دیدگاه شما