آخرین اخبار

20. مهر 1404 - 8:34   |   کد مطلب: 45031
عضو هیات علمی گروه زبان و ادب فارسی دانشگاه تهران و پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی با رویکردی انتقادی و مستند به حافظ‌شناسی بر ضرورت تحلیل تاریخی، زبانی و متنی آثار حافظ تأکید کرد.

به گزارش بهارانه؛به نقل از وزارت ارشاد؛ دکتر مهدی علیایی مقدم در همایش بزرگداشت حافظ در همدان با تکیه بر پژوهش‌های علامه محمد قزوینی، خواستار بازخوانی حافظ بر اساس منابع اصیل و نه روایت‌های فراتاریخی شد.
دکتر علیایی مقدم با تأکید بر دشواری سخن گفتن از چنین چهره‌ استثنایی اظهار کرد: حافظ از بزرگ‌ترین شاعران تاریخ بشر است و سخن گفتن درباره او بدون تواضع و استناد به پژوهش‌های پیشینیان، نوعی بی‌ادبی در برابر حافظ‌شناسی علمی است.
سخن خود را با تجلیل از علامه محمد قزوینی آغاز کرد و وی را از بنیان‌گذاران پژوهش نوین در ایران دانست. قزوینی، با تصحیح علمی دیوان حافظ (به همراه دکتر قاسم غنی) در سال ۱۳۲۰ هجری شمسی، پایه‌ای محکم برای مطالعات حافظ‌شناسی معاصر بنا نهاد.
این پژوهشگر تأکید کرد که این نسخه با دقتی مثال‌زدنی و شناختی عمیق از نسخ خطی، معیار بیشتر پژوهش‌های بعدی شده و اگر زحمات قزوینی نبود متون کلاسیک ما از جمله حافظ به این دقت علمی دست نمی‌یافتند.
به گفته وی قزوینی چنان شیفته حافظ بود که هر شش ماه، دیوان او را یک‌بار مرور می‌کرد. 
وی در نامه‌ای به دکتر قاسم غنی می‌نویسد: معیار عقل و ادب افراد را باید در نسبت آن‌ها با حافظ سنجید. این شیفتگی، پشتوانه‌ی دقت و وسواس علمی قزوینی در تصحیح متون بود.
دکتر علیایی مقدم سپس به اهمیت نسخه‌ای از دیوان حافظ اشاره کرد که در کتابخانه نورعثمانیه ترکیه کشف شده و مربوط به تنها ده سال پس از وفات حافظ است (سال ۸۰۱ هجری). مقدمه‌ای که بر این نسخه آمده و منسوب به محمد گل‌اندام است، گواهی موثق از تلقی معاصران حافظ نسبت به او به‌دست می‌دهد؛ تلقی‌ای که با آنچه بعدها در عصر صفویه و پس از آن شکل گرفت، متفاوت است.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با تحلیل محتوای این مقدمه و دیگر اسناد هم‌ عصر حافظ نتیجه گرفت که حافظ در زمان خود بیشتر به عنوان شاعری توانمند و آگاه به علوم قرآنی و عربی شناخته می‌شد، نه یک عارف یا سالک طریقت. تعابیری همچون «امیرالشعرا»، «شمس‌المله والدین» و نیز ارتباط مستقیم حافظ با دربار، نشان می‌دهند که او بیشتر در جایگاه ادیب، معلم قرآن، و سخنور درباری مطرح بوده است.
دکتر علیایی مقدم تأکید کرد که بسیاری از صفات عرفانی و تأویل‌های مذهبی در قرون بعدی به حافظ نسبت داده شده‌اند. مثلاً القابی مانند «قطب السالکین» یا «لسان‌الغیب»، عمدتاً در دوره‌های متأخرتر به کار رفته‌اند و نشانه‌ای از عرفان رسمی در شعر حافظ در منابع معاصر او به چشم نمی‌خورد.
وی به تفاوت بنیادی میان تلقی متأخر از حافظ و آنچه در منابع قرن هشتم و نهم هجری آمده نیز پرداخت. در آن منابع، حافظ شاعری است که سخنش هم نزد خواص و هم نزد عوام مقبول و محبوب بوده است بی‌آنکه الزاماً در طبقه عرفا و صوفیه قرار گیرد.
این استاد دانشگاه هشدار داد که تحلیل حافظ تنها با تکیه بر ذوق و احساس ممکن نیست. به گفته او شناخت دقیق حافظ مستلزم آشنایی با زبان فارسی قرن هشتم، علوم قرآنی، بلاغت عربی و تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره تیموریان است. حافظ تنها شاعر نیست، بلکه متفکری است درگیر با معارف و تحولات فکری عصر خود، و همین امر، دیوان او را به متنی پیچیده و چندوجهی بدل کرده است.
دکتر علیایی مقدم گفت که دیوان حافظ، گرچه در خانه‌های ایرانیان حضور دارد، اما هنوز در حوزه متن‌شناسی و فهم تاریخی، نیازمند کارهای دقیق‌تری است.
به باور وی فهم حافظ، فهم زبان، تاریخ و فرهنگ ایران است و هرگونه ساده‌سازی یا اسطوره‌سازی ما را از حقیقت حافظ دور می‌کند.
۱۹ مهر ۱۴۰۴

دیدگاه شما