به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بهارانه»؛درخشش ذات با فرهنگ، شجاع و متین ملت ایران در جریان جنگ تحمیلی آمریکا و اسرائیل علیه کشور عزیزمان، بزرگترین سدی بود که مقابل دولت وحشی ایالات متحده و رژیم کودککش اسرائیل، رخ نشان داد. تلفیق این سد غیرقابل نفوذ با قدرت آفندی و پدافندی نیروهای مسلح، نهایتاً باعث شد دشمن با وجود ورود دولت تروریست ایالات متحده به جنگ، برای برقراری آتشبس التماس کند. نشریه آمریکایی فارین پالیسی اخیراً طی گزارشی در همین زمینه مینویسد: «دوازده روز جنگ بین اسرائیل و ایران، ویرانیهای زیادی را در هر دو کشور بهجا گذاشت. بااینحال، واضحترین نکته این است: قمار جسورانه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، شکست خورد... اهداف اسرائیل فراتر از زیرساختهای استراتژیک بود. محلههای مسکونی، زندانها، دفاتر رسانهها و ایستگاههای پلیس نیز مورد اصابت قرار گرفتند که نشان از یک استراتژی گستردهتر با هدف ایجاد هرجومرج و شعلهور کردن ناآرامیهای داخلی دارد.»
این مجله آمریکایی در ادامه مینویسد: «این جنگ درست زمانی رخ داد که ایران مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اصلاحطلب را انتخاب کرده بود، کسی که در مبارزات انتخاباتی خود بر دیپلماسی و اصلاحات اقتصادی تأکید داشت. بسیاری از ایرانیان شاهد بودند که امیدهایشان برای عادیسازی روابط - به معنای واقعی کلمه - توسط «اسرائیل» و ایالات متحده بمباران شد. نتیجه، موجی از همبستگی بود که شامل هنرمندان، ورزشکاران و حتی فعالان نسل Z میشد و برای حمایت از قربانیان و دفاع از حاکمیت ملی بسیج میشدند. این جنگ به جای اینکه باعث تغییر رژیم شود، افسانه دیرینه در واشنگتن مبنی بر اینکه دولت ایران یک شوک خارجی تا فروپاشی فاصله دارد را از بین برده است. برعکس، این جنگ تهران را جسورتر کرده و این ایده را که فشار نظامی میتواند آنها را وادار به اطاعت کند، بیاعتبار کرده است.»
بیاعتبار شدن گزینههای روی میز به روایت رسانه دشمن
فارین پالیسی درواقع، از بیاعتبار شدن تهدید نظامی آمریکا پس از جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران سخن میگوید و معتقد است که کوه تهدیدات چندین ساله مقامات آمریکایی درباره روی میز بودن همه گزینهها، نهایتاً موش زاییده است.
مسعود براتی کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه میگوید: «پس از این جنگ 12 روزه، حتماً جایگاه ما با قبل از جنگ در نظام بینالملل تفاوت میکند. باید این را متوجه شویم و از آن بهدرستی بهرهبرداری کنیم. آمریکا سالها از گزینههای روی میز میگفت و حالا آنها آخرین حربهشان را هم که حمله نظامی بود، استفاده کردند. طی سالها، تحریم، فشار رسانهای، جنگ فرهنگی و روانی، همه اینها بود، اما گزینه نظامی، آخرین حربه بود که استفاده شد و مشخص هم شد که کارایی ندارد. اینکه چه تعداد موشکهای ایران رهگیری شده و چه تعداد به هدف خورده است، یک مسئله است؛ ولی سطح بالاتر از آن، این است که طرف مقابل، آن تهدید و چماقی را که همیشه در دست داشت، استفاده کرد، به نتیجه نرسید و عقب نشست.»
وی میافزاید: «این واقعیت، به لحاظ راهبردی، یعنی اینکه الان شما یک بازیگر در تراز آمریکا هستید. پس ما باید از این فرصت استفاده کنیم. یکی از کارهای خوب در این فضا، همین طرح مجلس بود. با این طرح، صنعت هستهای ما میتواند مستقل از این مناسبات محدودکننده استعماری میتواند بر اساس نیازهای خودمان توسعه پیدا کند.»
شکلگیری نظم جدید در دل تحولات جاری جهان، انگارهای است که میتوان آن را از پرتکرارترین کلیدواژههای اندیشمندان سیاسی غرب طی یک دهه اخیر دانست. جنگ اوکراین در کنار بالا گرفتن تنشها در غرب آسیا را میتوان طلیعه این نظم جدید دانست. بیاعتبار شدن سازمانهای بینالمللی که کشورهای غربی آنها را تأسیس کردهاند، طبعاً بخشی از این تحولات خواهد بود. چنانچه در تحولات اخیر مربوط به جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا علیه کشور عزیزمان، افکار عمومی جهان تبدیل شدن آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگر سازمانهای بینالمللی به ابزار جنگطلبی آمریکا و اسرائیل را به عیان دیدند.
آمریکا تحمل پیامدهای جنگ با ایران را نداشت
فارین پالیسی در بخش دیگری از گزارش خود با عنوان «جنگ اسرائیل علیه ایران نتیجه معکوس داد»، مینویسد: «این جنگ فقط یک شکست نظامی نبود. این یک اشتباه محاسباتی سیاسی، یک اشتباه استراتژیک و یک شکست تبلیغاتی بود که ممکن است «اسرائیل» و واشنگتن را ضعیفتر کند - درحالیکه تهران سرکشتر، متحدتر و توانمندتر از همیشه ظاهر میشود. این جنگ به جای ازبین بردن تهدید استراتژیک ایران، بازدارندگی ایران را افزایش داد، بیثباتی منطقهای را عمیقتر کرد و همان رفتاری را که میخواست از آن جلوگیری کند، تقویت کرد. ایالات متحده و «اسرائیل» با حمله به تأسیسات هستهای ایران بدون فلج کردن آنها، ممکن است ایده بمب ایرانی را عادیسازی کرده باشند.» در همین مسیر، عقبنشینی زودهنگام ترامپ از جنگ، پس از موشکباران پایگاه آمریکایی العدید قطر توسط نیروهای مسلح کشورمان را میتوان نمادی از میزان تحمل دولت آمریکا در برابر ضربات نظامی ایران دانست.
همه اینها در حالی بود که ترامپ در داخل آمریکا به دلیل بزرگنمایی نتایج حمله به سایتهای هستهای ایران مورد انتقاد شدید رسانههای آمریکایی واقع شد و متقابلاً فحاشیهای مفصلی علیه آنها و حتی برخی خبرنگاران مشخص آمریکایی انجام داد. علاوهبر این، ترامپ به فاصله کوتاهی از حمله به تأسیسات هستهای ایران و درحالیکه انتظار پاسخ نظامی نیروهای مسلح کشورمان را میکشید، با انتشار پستی در شبکه اجتماعی خود، نوشت: «همه، قیمت نفت را پایین نگه دارید. من در حال نظارت هستم! دارید دقیقاً به نفع دشمن بازی میکنید. این کار را نکنید!»
ترس ترامپ از بسته شدن تنگه هرمز بهوسیله نیروهای مسلح ایران به عنوان یکی از گزینههای پاسخ ایران، مشخصاً در این سخنان آشکار بود. وی به فاصله کوتاهی، مجدداً در شبکه اجتماعی خود خطاب به وزارت انرژی آمریکا دستور حفاری برای چاههای نفت جدید را داد و نوشت: «حفر کنید، سریعاً حفر کنید! و منظورم همین الان است!»
آتشبس برای نجات خود اسرائیل بود
مجموعه این تحولات، محدودیتهای قابلتوجه آمریکا برای ورود به جنگ با ایران را پیش چشم افکار عمومی جهان آشکار نمود. رئیسجمهور تروریست آمریکا نهایتاً اما پس از موشکباران پایگاه آمریکایی العدید در قطر، به جای ادامه دادن به زدوخورد با ایران، باواسطه قرار دادن قطر، برای آتشبس بین ایران و رژیم جعلی اسرائیل اقدام کرد! روایت استیو بنن، استراتژیست و مشاور سابق ترامپ در همین زمینه، قابلتوجه است. وی فردی بود که تنها چند ساعت پیش از ورود رسمی رژیم تروریستی آمریکا به جنگ علیه کشورمان در حمایت از رژیم جعلی، از قطعیت حمله آمریکا به ایران سخن گفته بود. استیو بنن یک روز پس از آتشبس، در گفتوگویی پیرامون این موضوع میگوید: «دیروز اوضاع خیلی سختی بود... این آتشبس بیشتر برای نجات خود اسرائیل بود. این همان راز پنهان ماجراست. آنها لقمهای بزرگتر از دهانشان برداشتند! اسرائیل از نظر دفاعی در مضیقه بود.» بعدتر شخص ترامپ نیز اذعان کرد که «اسرائیل ضربه بسیار سختی خورده است.»
این بدان معنا بود که مجموعه اسرائیل و آمریکا بیش از این، توان تحمل ضربات موشکی ایران را نداشتهاند. امری که معنای روشنی برای تحلیلگران سیاسی- نظامی منطقه و جهان داشت. مسئله مهمتر اما تأکید قاطع رهبر معظم انقلاب در سومین پیام تلویزیونی خود بر قابلتکرار بودن حمله نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به پایگاههای ارتش تروریستی آمریکا در منطقه بود. معظمله با تبریک پیروزی ایران عزیزمان بر رژیم آمریکا، افزودند: «رژیم آمریکا وارد جنگ مستقیم شد، چون احساس کرد که اگر وارد نشود، رژیم صهیونیستی بهکلی نابود خواهد شد. وارد جنگ شد برای اینکه او را نجات بدهد، لکن هیچ دستاوردی از این جنگ نداشت... جمهوری اسلامی پیروز شد و متقابلاً سیلی سختی به گونه آمریکا نواخت؛ به یکی از پایگاههای مهمّ آمریکا در منطقه، پایگاه العُدید، حمله و خساراتی وارد کرد... سعی کردند کوچکنمایی کنند، بگویند هیچ اتّفاقی نیفتاده، درحالیکه اتّفاق بزرگی افتاده بود. اینکه جمهوری اسلامی دسترسی داشته باشد به مراکز مهمّ آمریکا در منطقه و هر وقت مقتضی دانست علیه آنها اقدام بکند، این حادثه کوچکی نیست، حادثه بزرگی است، در آینده هم این حادثه قابلتکرار است؛ درصورتیکه تعرضی صورت بگیرد، هزینه دشمن و هزینه متعرض قطعاً هزینه بالایی خواهد بود.»
حقانیت شهدای مظلوم مدافع حرم اثبات شد
دستاوردهای جنگ تحمیلی 12 روزه اسرائیل و آمریکا علیه کشور عزیزمان اما به همین محدود نمیشود. حل ابهامها درباره اهداف برنامه منطقهای ایران و دلایل حمایتش از گروههای مقاومت در منطقه، دیگر واقعیتی بود که در حین جنگ و پس از آتشبس خود را در کنشهای رسانهای مردم عادی و برخی فعالان سیاسی - رسانهای نشان داد.
یک کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه میگوید: «یک چیزی که در این جنگ برای افراد زیادی اثبات شد، این بود که قدرت منطقهای ما بسیار حائز اهمیت است و هزینههایی که در این زمینه برای حمایت از متحدین خود انجام میدهیم و برنامههایی که داریم، در اینکه جنگ به خاک ایران کشیده نشود و اقتدار ما در سطح منطقه خودش را نشان دهد، بسیار اثر دارد. این گزاره مهمی بود که شاید برای خیلی از کسانی که آن را قبول نداشتند، اثبات شد و بعضی به آن اقرار هم کردند. باید واقعیت را بپذیریم که ما واقعا به لحاظ رسانهای در مقابل امپراطوری رسانهای طرف مقابل، قابل قیاس نیستیم. کما اینکه آنها همان شبکههای محدود ما را هم با وجود داشتن ادعای آزادی بیان از ماهوارهها حذف میکنند. لذا خون شهدا همواره به عنوان سندی انکارناپذیر در دفاع از منطق محکم و بدیهی اقدامات نظام جمهوری اسلامی نقش ایفا کرده، بعضا برنامههای چندین ساله رسانههای دشمن را نقش بر آب کرده است.»
وی میافزاید: «در جنگ اخیر نیز ما شاهد بودیم که خون پاک شهدای جنگ، منطق شهدای مظلوم مدافع حرم را اثبات کرد و این گزاره که اگر با دشمن در سوریه نجنگیم، باید در کرمانشاه و همدان بجنگیم، کاملاً برای مردم و افکار عمومی ملموس شد. ما از ابتدای جنگ سوریه به مدت 14 سال تقریبا 2000 شهید داده بودیم ولی پس از از دست رفتن سوریه، در مدت 12 روز جنگ، 1100 شهید داشتیم. علاوه بر اینکه در حوزه زیرساختهای نظامی، شهری، آموزشی و غیره نیز در داخل کشور دچار آسیب شدیم.»
به نقل از کیهان
دیدگاه شما